استوانهها و مخروطهای پردازنده نور
شبکیه از سلولهای مخصوصی به نام سلولهای استوانهای و مخروطی برای پردازش نور استفاده میکند. حدس بزن چند تا از این سلولها در چشمهایت داری؟ حدود 120 میلیون سلول استوانهای و 7 میلیون سلول مخروطی، در هر کدام از چشمها!!
سلولهای استوانهای رنگهای سیاه، سفید و سایههای خاکستری را پردازش میکنند تا شکل و اندازه اجسام را به ما بگویند. آنها نمیتوانند بین رنگهای مختلف فرق بگذارند، اما سلولهای خیلیخیلی حساسی هستند که اجازه میدهند حتی در جاهای تاریک هم بتوانیم ببینیم.
سلولهای مخروطی به رنگها حساس هستند و باعث میشوند که چشم ما بتواند رنگهای مختلف را از هم تشخیص دهد. این سلولها برای این که بتوانند کارشان را خوب انجام دهند، به نور بیشتری – نسبت به استوانهها- احتیاج دارند. وقتی در یک جای تاریک هستی، میتوانی شکل اجسام را ببینی و تشخیص دهی اما رنگ آنها معلوم نمیشود. دلیلش هم این است که سلولهای مخروطی فقط در روشنی خوب کار میکنند.
شبکیه سه نوع سلول مخروطی دارد که هرکدام از آنها به یکی از سه رنگ اصلی – قرمز، سبز و آبی- حساسند. وقتی که این سلولها با هم کار میکنند، میتوانند تمام ترکیبهای این سه رنگ را تشخیص دهند و به این ترتیب ما میتوانیم میلیونها رنگ مختلف را در دنیا ببینیم.
کار گروهی برای انجام عملیات دیدن!
سلولهای استوانهای و مخروطی با همکاری یکدیگر نوری که از اجسام به چشم میرسد را پردازش میکنند تا یک تصویر کلی تشکیل دهند. اینجوری است که تو میتوانی دوستت را ببینی که موهای قهوهای دارد، کلاه آبی به سر گذاشته و با یک پیراهن نارنجی در کنار تو نشسته است.
بعضی وقتها در چشم یک نفر ممکن است قرنیه، عدسی و شبکیه نتوانند کار گروهی خود را به درستی انجام دهند. وقتی این اتفاق میافتد، چشم نمیتواند تصویر واضحی از اجسام دور و بر ما تشکیل دهد. برای حل این مشکل، خیلی از آدمها مجبورند از عینک استفاده کنند. عینک به چشم کمک میکند که نور را به درستی متمرکز کرده و تصویر واضحی بر روی پرده شبکیه تشکیل دهد. خیلی از بچهها عینک میزنند، اما همینطور که انسان سنش بالا میرود و پیرتر میشود، توانایی چشمهایش در متمرکز کردن نور و تشکیل تصویر واضح هم کمتر میشود و بیشتر وقتها لازم میشود که برای بهتر دیدن اجسام خیلی نزدیک یا خیلی دور از عینک استفاده کند. بیشتر آدمهای پیری که میشناسیم – مثل پدربزرگها و مادربزرگها- عینک میزنند. تو در اطرافت چند نفر را میشناسی که عینک دارند؟ چند نفرشان کودکند و چند نفر آدم بزرگ؟
آیا تا حالا به یک نکته جالب توجه کردهای؟ بعضی از اطرافیان عینکی ما همیشه عینک به چشمشان نیست. بعضیهایشان فقط موقع خواندن و نوشتن، خیاطی و کار با کامپیوتر عینک میزنند، برخی دیگر هم موقع رانندگی، تلویزیون تماشا کردن و کارهایی از این دست. میدانی دلیلش چیست؟
خوب، چشم بعضی از آدمها از اجسامی که خیلی دورند نمیتواند تصویر واضحی بسازد. اینجور وقتها شخص فقط موقع نگاه کردن به اجسام دور نیاز به عینک دارد. چشم بعضی دیگر هم فقط در ساختن تصویر اجسام نزدیک مشکل دارد و آنها موقع کارهایی مثل خیاطی و خواندن کتاب به عینک احتیاج دارند.
پیش به سوی مغز!
عصب بینایی نقش یک پستچی بزرگ را در پشت چشمهای تو دارد. سلولهای استوانهای و مخروطی موجود در شبکیه، شکلها و رنگهایی را که تو میبینی تبدیل به میلیونها پیغام عصبی میکنند. حالا نوبت پستچی یا همان عصب بینایی است که این پیغامها را از چشم به مغز برساند. عصب بینایی مثل یک خط تلفن خیلیخیلی سریع است که بین چشم و مغز ارتباط برقرار میکند. وقتی که تو به یک تصویر نگاه میکنی، چشمانت به مغز تلفن زده و یک پیغام رمزی به صورت سیگنالهای عصبی به آن میدهند. مغز این پیغام را ترجمه کرده و گزارش میدهد که تو در حال تماشای یک دوچرخه، توپ یا سیب هستی و یا داری به چهره مادر مهربانت نگاه میکنی.
هیچ ترسی وجود ندارد، همه اشک دارند
برای گریه کردن، چشم سیستم خاص خودش را دارد: اشک! بالای گوشه بیرونی هرکدام از چشمها، غدههای اشکی وجود دارند که کارشان ساختن اشک است. هروقت که پلک میزنی، یک قطره خیلی ریز اشک از پلک بالایی تو بیرون میآید. این قطرههای اشک کمک میکنند که میکروبها، گرد و غبار و هر ذره خارجی که نباید در چشم باشد، شسته شود و برود.
وظیفه دیگر اشک این است که نگذارد چشمان تو خشک شوند. اشک بعد از ترشح شدن به مجرای اشک میرود. اگر دوست داری مجرای اشکت را ببینی، خیلی آرام گوشه داخلی چشمت را پایین بکش. یک سوراخ خیلی کوچک آنجا میبینی که همان مجرای اشک است.
بعضی وقتها چشمهای ما بیشتر از حد معمول اشک میسازند تا از خودشان محافظت کنند. مثلاً اگر تو چشمانت را با دست بمالی، انگشتت را در چشمت فرو کنی (البته فکر نکنم چنین کاری را انجام دهی!)، در جایی که دود یا گردو غبار زیادی وجود دارد باشی یا کنار کسی که درحال خُرد کردن پیاز است بایستی، چشمانت اشک بیشتری نسبت به حالت عادی تولید میکنند.
آخرین باری را که زمین خوردی و پایت خیلی درد گرفت یادت میآید؟ یا آخرین باری که خیلی غمگین یا ترسیده بودی؟ احتمالاً گریه کردن تو را کمی آرامتر کرده است. اینجور مواقع چشمان تو یک پیغام از مغز دریافت میکنند که: "بزن زیر گریه!" غدههای اشکی هم شروع به ساختن مقدار زیادی اشک میکنند و تو میتوانی یک دل سیر اشک بریزی!
حالا دیگر میدانی که چشمانت چه خدمت بزرگی به تو میکنند. پس این توصیهها را انجام بده تا بتوانی بهتر از آنها مراقبت کنی:
• اگر در کلاسهایی شرکت میکنی که در آنها احتمال برخورد مواد شیمیایی یا ذرات ریز به چشم وجود دارد، حتماً از عینک ایمنی استفاده کن. کارگاه چوب یا فلز و آزمایشگاههای علمی نمونههایی از این کلاسها هستند.
• بعضی از ورزشها مثل اسکی و هاکی باید با عینک محافظ چشم انجام شوند. اگر به اینجور ورزشها میپردازی، برای محافظت از چشمهایت حتماً عینک بزن.
• از عینک آفتابی استفاده کن. نور زیاد خورشید میتواند به چشمهای انسان صدمه بزند و باعث شود که بعدها، وقتی که بزرگتر شدی، دچار مشکلات بینایی مثل آب مروارید شوی. آب مروارید وقتی پیش میآید که عدسی چشم تیره و تار شود. آب مروارید جلوی رسیدن نور به شبکیه را میگیرد و باعث میشود که شخص نتواند خوب ببیند.
• موقع تماشا کردن تلویزیون یا کار با کامپیوتر، مراقب باش که بیش از حد به صفحه نمایش نزدیک نشوی. همچنین مدت طولانی به صفحه خیره نشو و هر نیم ساعت یکبار، به چشمانت استراحت بده. برای این کار میتوانی به نقطهای در دوردست نگاه کنی.
یک نکته دیگر: چشمهای ما – مثل دیگر اعضای بدنمان- هدیههای خیلی باارزشی از طرف خداوند هستند. پس بیا با مراقبت از آنها قدر این هدیه را بدانیم. قدر دو الماس چشم را کسی بهتر میداند که به هر دلیلی نمیتواند ببیند. یادت باشد که اگر شخص نابینایی را در خیابان دیدی، به او کمک کن و اگر نیاز داشت، دستش را بگیر. اگر دوستی داری که نابینا است، برایش دوست خوبی باش و با محبت کردن به او، کمکش کن که ناراحتی محروم بودن از نعمت بینایی را کمتر احساس کند.